اين نصيب از دولت عشق تو بس باشد مرا

شاعر : سنايي غزنوي

گر نه عشقت سايه‌ي من شد چرا هر گه که مناين نصيب از دولت عشق تو بس باشد مرا
هرنفس کانرا بياد روزگار تو زنمروي بر تابم ازو پويان ز پس باشد مرا
هز رمان ز اميد وصل تو دل خود خوش کنمجمله‌ي عالم طفيل آن نفس باشد مرا
چون خيال خاکپايت مي‌نبيند چشم منباز گويم نه چه جاي اين هوس باشد مرا
من کيم کانديشه‌ي تو هم نفس باشد مرابر وصال تو چگونه دست رس باشد مرا
گر بود شايسته‌ي غم خوردن تو جان منيا تمناي وصال چون تو کس باشد مرا